دلم برای ستاره‌شناس عزیزم تنگ شده ، برای ستاره‌شناسی که احتمالا الان تو مطب نشسته و یه نینی چندروزه رو معاینه میکنه.

شاید اگه بود الان کمکم میکرد سروسامونی به این تیکه هام بدم ، دستمو میگرفت و حواسش به دل گرفتگیام بودنمیذاشتم به حال خودم تا انقدر کلنجار برم که بپوسم!بی اعتنا رد نمیشد!وقتی به این فکرمیکنم که چندماهه دیگه میره از این خاک و دیگه معلوم نیست کی ببینمش تا از ستاره ها واسم قصه بگه ،دلم منجمد میشه!

میدونید؟یه وقتا نیاز به یه منجی داریمنه اینکه بیاد و مارو بندازه تا خوشبختی‌ها  ، نه!فقط به یادمون بیاره راه خوشبخت بودنُ.کسی که تیشه ورنداره ترکمون بده بیشتر ، حواسش باشه که نزنیم جاده خاکی!

این روزا که دلم زود زود میگیره ، به آسمون نگاه میکنم و پی یه منجی میگردم ، لابه لای همون ستاره ها ، همونجاها که ستاره شناس میبرمتم.یه منجی که بیاد و یه سیلی درست وحسابی بخوابونه زیرگوشم و بگه: هی دختر ، بِکَن دیگهیالا!  ، منجیه حواسش هست ، میدونه روحم داره خط خطی میشه و حواسش هست و میدونم و میدونه.

امضا: سفره خاتون دل سبز


-یه وب داشتم اسمش تراوشات مغزی بود ، این نوشته جاش بیشتر اونجا بودتراوید دیگه.آدم یه وقتا میتراوه کلا ! بهتره برم تا شعر بیشتری رج نزدم

-خدا وقتی شعور رو می آفرید ، به یه سریا نداد!

-خدا آرامش بده بهم و به همه.و کمکم کنه برای حذف یه سری چیزا که زودتر از اینها باید انجام میشد.

+بشنویم؟ ماه پیشانو-دریا دادور 

چه صدایی ، نازنفست بانو


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

استاد ربيع صادقي بورس ایران امیرحسین کوهی مقدم روش تحقیق آنتی اسکالانت فروشگاه راد موبایل شهریار قاین حفاظ ایران علمی و فناوری